جدول جو
جدول جو

معنی دست آوردن - جستجوی لغت در جدول جو

دست آوردن
پیدا کردن، یافتن تحصیل کردن
تصویری از دست آوردن
تصویر دست آوردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دست خورده
تصویر دست خورده
فرسوده، کالای مستعمل، لمس شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست آورنجن
تصویر دست آورنجن
دستبند سوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درد آوردن
تصویر درد آوردن
تولید درد کردن، رنجور و بیمار کردن، فجع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجت آوردن
تصویر حجت آوردن
دلیل آوردن استدلال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدمت آوردن
تصویر خدمت آوردن
بندگی کردن، طاعت کردن در تعظیم و نماز در آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوست آوردن
تصویر پوست آوردن
پوست تازه روییدن (بر درخت عضو سوخته و مجروح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست برآوردن
تصویر دست برآوردن
دست بلند کردن برای دعا کردن، آماده شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راست آوردن
تصویر راست آوردن
راست کردن، درست کردن، رو به راه کردن، سر و سامان دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستان آوردن
تصویر دستان آوردن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، نیرنگ ساختن، حقّه زدن، غدر کردن، مکر کردن، گربه شانه کردن، شید آوردن، مکایدت کردن، کید آوردن، گول زدن، غدر داشتن، نارو زدن، تنبل ساختن، سالوسی کردن، خدعه کردن، غدر اندیشیدن، تبندیدن، چپ رفتن، اورندیدن، ترفند کردن، پشت هم اندازی کردن، فریفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علت آوردن
تصویر علت آوردن
بهانه تراشیدن عذر خواستن، تعلل ورزیدن، عذر خواستن، تعلل ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غسل آوردن
تصویر غسل آوردن
غسل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسر آوردن
تصویر بسر آوردن
((~. وَ دَ))
تحمل کردن، سازگار شدن، ساختن، به پایان رساندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علت آوردن
تصویر علت آوردن
((~. وَ دَ))
عذر خواستن، کاهلی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علت آوردن
تصویر علت آوردن
Cause
دیکشنری فارسی به انگلیسی
कारण बनाना
دیکشنری فارسی به هندی
ก่อให้เกิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
কারণ হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی